زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها
من سـه سـالـه سـنـد ظـلـم به آل اللهـم آســمـان عـلـی و آل عـلــی را مـاهــم بـی سبب نیست اگـر راه به دلهـا بُردم عشق را ارثیه از حضرت زهرا بُردم نوۀ حیدرم و در رگ من خون علیست این بزرگی و شجاعت همه مرهون علیست من همانم که ز اشکم به فلک ولوله بود پای من بسته به زنجیر غم و سلسله بود من هـمانم که زدم نـاله و کردم فـریاد آبـروی اموی پیـش هـمه رفـت به باد عـشـق را با هـنر گـریـهام آمیـخـتـهام شـام را بر سـر کـفّـار فـرو ریخـتـهام باب حاجات شدم جود و کرم کار من است عمویم حضرت عباس نگهدار من است شیعیان در تب و تابند علی جان مددی غیرت شیعه شده غیرت حجربنعدی سخـن از نسل یـزیـد بن مـعـاویه شده پـای یک عـدۀ کم، باز به سوریه شده یادشان رفته که کاخ اموی گشت خراب یادشان رفته شکست علوی بود سراب شام، امروز اگر صحنۀ درگیری هاست مُنجر، این قصّه به سر کوبیِ تکفیری هاست وای اگر باز، رگ حـیـدریم برخـیـزد باز، شامات به یک لحظه بهم میریزد بـرسـانـیـد به گـوش سلـفـیهـا سخـنـم که عـلـمـدار دفـاع از حـرم عـمّـه منم عمه خود فاتح میدان عراق و شام است فکر فتح حرمش فکر و خیالی خام است عمویم حضرت عباس به ما حساس است چـارۀ کـار به دست قـلـم عـباس است شیعه تا هست کسی قصد تـقـابل نکند ایـستـادیـم، بگـو فـکـر چـپـاول نـکـنـد پـرچم گـنـبـد عـمّـه همۀ عزت ماست نام عـبـاس که آیـد سنـد قـدرت ماست کور خواندند، حرم جای حرامیهانیست یک اشاره که کند حضرت سقّا کافیست |